دیروز در گشت زنی های توئیتری به لینکی رسیدم از درس خارج فقه رهبری. کپشنی که برای لینک زده بودند، تحریکم کرد که لینک را باز کنم و کامل بخوانم. 

عَن اَبی داوُدَ المُستَرِقِّ قالَ: قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ): یَقومُ‌ النّاسُ‌ عَن‌ فُرُشِهِم‌ عَلى‌ ثَلاثَةِ اَصنَافٍ: فَصِنفٌ لَهُ وَ لَا عَلَیهِ، وَ صِنفٌ عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ صِنفٌ لا لَهُ وَ لا عَلَیه
شما که صبح از خواب بیدار میشوید و از بستر خود بیرون می‌آیید، سه جور هستید؛ [یعنی] مردم دنیا که صبح از خواب برمیخیزند بر سه نوعند: یک دسته هستند که این بیدار شدن از خواب و بیرون آمدن از بستر برای آنها خیر است و شرّی ندارد؛ به لهِ» آنها است و علیهِ» آنها نیست؛ این، یک صنف. یک دسته‌ی دیگر هستند که بیرون آمدنشان از بستر، علیهِ آنها است و به نفعشان نیست؛ لَهِ» آنها نیست. یک دسته‌ی دیگری هم هستند که [وقتی] از خواب بلند میشوند و از رختخواب بیرون می‌آیند، این بیرون آمدن، نه لَهِ» آنها است، نه علیهِ» آنها است. پس [مردم] سه جور هستند.

فَاَمَّا الصِّنفُ الّذی لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی‌ یَقومُ مِن مَنامِهِ وَ یَتَوَضَّأُ وَ یُصَلّی وَ یَذکُرُ اللهَ (عَزَّ وَ جَلّ)
ظاهراً از ادامه‌ی حدیث این جور فهمیده می‌شود که مراد از یُصَلّی»، صلاة صبح نیست؛ چون آن صنف سوّم را هم در آنجا ذکر میکند که خب نماز صبح باید بخواند، اگر نخواند که [کلّاً] علیه است؛ پس بنابراین، اینجا مراد از نمازی که خوانده میشود، نماز صبح نیست، نماز یا نافله‌ی صبح است یا نافله‌ی شب است که این بیدار شدن، به نفع او است، به ضرر او نیست. [این] خیلی مهم است.

نقل کردند از قول مرحوم آقای طباطبائی(رضوان‌ الله ‌علیه) که ایشان اوایلی که وارد نجف شده بودند، با مرحوم حاج میرزا علی ‌آقای قاضی تازه آشنا شده بودند؛ یک روز ایشان را در کوچه میبیند و حاج میرزا علی آقای قاضی ــ آن عارفِ بزرگِ نامدار(رضوان‌ الله ‌تعالی‌علیه)  ــ به او میگوید که پسرم! اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان؛ اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان! نماز شب و تهجّد این جوری است. برای امثال ماها که روز مشغولیم و گرفتاریم و مشکلات داریم و سر و کلّه به این بزن، کار با آن بکن، در بین این همه گرفتاری‌ها، در محیط زندگی سخت است اگر بخواهیم یک رابطه‌ی خوبی، یک استغاثه‌ای، یک تضرّعی داشته باشیم؛ چاره‌ منحصر است در همین که انسان سحر بلند شود؛ این [عبارت] ظاهراً آن سحر را بیان میکند. این، یک صنف.

وَ الصِّنفُ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ فَهُوَ الَّذی لَم یَزَل فی مَعصیَةِ اللهِ حَتّى قامَ فَذلِکَ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَه
[دسته‌ی بعدی] در خواب و در بستر خواب هم با معصیت الهی-حالا معصیت‌های قلبی، جوارحی،(۲) جوانحی(۳)- مشغول است تا بلند میشود که این بیدار شدن، به ضرر او است؛ چون بیدار هم که بشود، آن معصیت را ادامه میدهد.

وَ الصِّنفُ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی لا یَزالُ نائِماً حَتّى یُصبِحَ فَذلِکَ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیه
[دسته‌ی سوّم] که این بیدار شدن نه به نفعش است، نه به ضررش است، میخوابد تا صبح -حالا علی‌الظّاهر مراد از صبح، اوّلِ اذان است، اوّلِ فجر است؛ اما حالا یک خُرده دستِ‌کم بگیریم، بگوییم که مثلاً [اینجا] صبح یعنی همین بین‌الطّلوعَین از خواب پا میشود- [بعد] نماز صبحش را میخواند، امّا لا لَهُ وَ لا عَلَیه»؛ یک فریضه‌ای است که بر عهده‌ی او است، واجب است، باید به ‌جا بیاورد، آن را به ‌جا می‌آورد، [امّا] دیگر خیری از این بلند شدن نمیبیند.

 

در ادامه پی نوشت زده بودند که عمل جوارحی آن است که با اعضای بدن انجام شود مثل نماز. عمل جوانحی آن است که  منشاش قلب و روح آدمی ست. مثل حب و بغض. 

و خب . وای بر من!

 

 

باید درست شوم. موقعیت خوبی ست. امروز بیست و چهار بهمن ماه است. چیزی تا انتهای 98 نمانده ! اگر بتوانم ذره ای از این خراب احوالی ها را درمان کنم، 99 را شادمان تر آغاز خواهم کرد. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها